
بالاخره سرچشمه این ضرب المثل هم کشف شد. البته خودم نه این کتاب رو خوندم نه میتونم در مورد موثق بودنش چیزی بگم:
توی کتاب «سه سال در دربار ايران» نوشته دکتر فووريه٬ پزشک مخصوص ناصرالدين شاه مطلبی نوشته شده که پاسخ اين مسئله يا اين ضرب المثل رايج بين ماست.
او نوشته :
ناصرالدين شاه سالی يکبار (آنهم روز اربعین) آش نذری میپخت و خودش درمراســــم پختن آش حضور مییافت تا ثواب ببرد.
در حياط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع مي شدند و برای تهيه آش شله قلمکار هريک کاری انجام مي دادند. بعضی سبزی پاک ميکردند. بعضی نخود و لوبيا خيس مي کردند. عدهای ديگهای بزرگ را روی اجاق ميگذاشتند و خلاصه هرکس برای تملق و تقرب پيش ناصر الدين شاه مشغول کاری بود. خود اعليحضرت هم بالای ايوان مینشست و قليان ميکشيد و از آن بالا نظارهگر کارها بود.
سر آشپزباشی ناصرالدين شاه مثل يک فرمانده نظامی امر و نهی مي کرد.
بدستور آشپزباشی در پايان کار به در خانه هر يک از رجال کاسه آشی فرستاده ميشد و او میبايست کاسه آنرا از اشرفی پرکند و به دربار پس بفرستد.
کسانی را که خیلی می خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می ریختند.
پرواضح است آنکه کاسه کوچکی از دربار برايش فرستاده مي شد کمتر ضرر ميکرد و آنکه مثلا يک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دريافت مي کرد حسابی بدبخت ميشد.
به همين دليل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با يکــــــــــی از اعيــــان و يا وزرا دعوايش مي شد٬ آشپزباشی به او مي گفت: بسيار خوب! بهت حالی ميکنم دنيا دست کيه! آشی برات بپزم که يک وجب روغن رويش باشد
۶ نظر:
سلااااااااااام!
واقعا از وبلاگت خوشم اومد
فکر نمیکردم ایرانی های مهاجر جز فیس بوک از سایتی استفاده کنن اونم انقدر ایرانی و اصبل!
ایول داری
اینم وبلاک منه
http://persianprincess10s.blogfa.com/
salam!
are ama adam vaghti ghadre chizi ro midune ke az dastesh bede!
man ke khodam ghadre esalato midunam ama.... heeeeeeeeeeeeey!
Iranam ama rastesh faghat felan chon ghasde mohajerat daram
vasam sakhte inja zendegi konam
چه همه رها ها اینجا جمعن!!! :دی
بسیار بسیار متشکرم هومن جان
من از طریق گوگل به وبلاگت آمدم
برای همین آنجا پرسیدم خیلی سپاسگذارم.
mer30
پست کردن نظر