توی کتاب «سه سال در دربار ايران» نوشته دکتر فووريه٬ پزشک مخصوص ناصرالدين شاه مطلبی نوشته شده که پاسخ اين مسئله يا اين ضرب المثل رايج بين ماست.
او نوشته :
ناصرالدين شاه سالی يکبار (آنهم روز اربعین) آش نذری میپخت و خودش درمراســــم پختن آش حضور مییافت تا ثواب ببرد.
در حياط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع مي شدند و برای تهيه آش شله قلمکار هريک کاری انجام مي دادند. بعضی سبزی پاک ميکردند. بعضی نخود و لوبيا خيس مي کردند. عدهای ديگهای بزرگ را روی اجاق ميگذاشتند و خلاصه هرکس برای تملق و تقرب پيش ناصر الدين شاه مشغول کاری بود. خود اعليحضرت هم بالای ايوان مینشست و قليان ميکشيد و از آن بالا نظارهگر کارها بود.
سر آشپزباشی ناصرالدين شاه مثل يک فرمانده نظامی امر و نهی مي کرد.
بدستور آشپزباشی در پايان کار به در خانه هر يک از رجال کاسه آشی فرستاده ميشد و او میبايست کاسه آنرا از اشرفی پرکند و به دربار پس بفرستد.
کسانی را که خیلی می خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می ریختند.
پرواضح است آنکه کاسه کوچکی از دربار برايش فرستاده مي شد کمتر ضرر ميکرد و آنکه مثلا يک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دريافت مي کرد حسابی بدبخت ميشد.
به همين دليل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با يکــــــــــی از اعيــــان و يا وزرا دعوايش مي شد٬ آشپزباشی به او مي گفت: بسيار خوب! بهت حالی ميکنم دنيا دست کيه! آشی برات بپزم که يک وجب روغن رويش باشد
اخبار و لینکهای جالب (گودر و ...)
۱۳۸۹/۰۹/۱۸
آشی برات بپزم که يک وجب روغن رويش باشد
بالاخره سرچشمه این ضرب المثل هم کشف شد. البته خودم نه این کتاب رو خوندم نه میتونم در مورد موثق بودنش چیزی بگم:
۱۳۸۹/۰۸/۱۶
ماه پیشانی، سیندرلای ایرانی؟
بدون شک هم نام ماه پیشانی و هم داستان سیندرلا را شنیدید. متاسفانه شاید خیلی از ما،بخصوص نسل جوانتر، داستان ماه پیشانی را نشنیده باشیم. ولی اگه هر دو را شنیده باشید حتما متوجه شدید که شباهت بسیار بسیار زیادی بین دو داستان وجود داره.
این بود که تصمیم گرفتم ببینم سرچشمه این دو داستان چیه و اینکه هر دو سرچشمه مشترک دارند یا یکی از اونکی برداشت کرده.
قدیمی ترین سرچشمه سیندرلا برمیگرده به یک افسانه یونانی-مصری. نکته بسیار جالب در مورد این افسانه اینه که نام دختر سرخ-گونه (rosy-cheeks) بوده و میدونید که در ماه پیشانی بعد از اینکه دیوی به شهربانو (شخصیت اصلی) میگه صورتشو با آبی بشوره عکس ماه و ستاره روی صورتش ظاهر میشه. البته اگه متن داستان مصری رو بخونید متوجه میشید که بخاطر پوست سفید دختر که زیر آفتاب سرخ میشده نامش شده سرخ-گونه و ربطی به دیو نداره.
و اما داستان ماه پیشانی جزو فرهنگ عامه (فولکلور) و داستانهای محلی ایرانه و نسخه قدیمی و نوشته شده ای از اون نیست - جز کار احمد شاملو که نویسنده معاصر خودمونه. در داستانهای محلی ایران که نسل به نسل تعریف میشه داستانهای خیلی مشابهی وجود داره که فقط جزییات داستان (مانند دیو و خان باجی و ...) فرق میکنه. البته همه این جزییات هم از افسانه ها و اعتقادات محلی ایران برداشت شده و چیز جدیدی نیست.
خود نام ماه پیشانی در فرهنگ دهخدا یعنی دختری که پیشانی مانند ماه داشته باشه. ممکنه یکی از همین گویشهای محلی داستان پیدا شدن ماه و ستاره روی صورت رو از معنای ماه پیشانی برداشته باشه. شاید هم با توجه به شباهت داستان به افسانه مصری، این داستان تلفیقی باشه از افسانه های ایران زمین و داستانی که برای مثال کسی از یک بازرگان خارجی شنیده باشه.
اگرچه اطلاعات بیشتری در مورد سرچشمه خود داستان ماه پیشانی پیدا نکردم، شاید دسرچشمه داستان امیر ارسلان نامدار، که داستانیست مشابه از فرهنگ عامه ، کمکی بکنه. داستان امیرارسلان نامدار توسط میرزا محمد علی نقیب الممالک، نقال ناصر الدین شاه، تعریف شده که او هم (احتمالا مانند خیلی از اونایی که داستان ماه پیشانی رو نسل به نسل منتقل کردن) بیسواد بوده. ولی داستان امیرارسلان این اقبال را داشته که فخرالدوله، دختر ناصرالدین شاه، اون را نوشته. حالا اینها کجا و شاهنامه و پنج گنج نظامی کجا، ولی بازم این افسانه ها بخشی از فرهنگ ما هستند و اگرچه از دید ادبی ارزش خاصی ندارند ولی داستانهای بسیار بسیار زیبایی هستند.
در رابطه با این بحث یک کتاب گرافیک داستانی (کودکان) به نام سیندرلای ایرانی (از Shirley Climo) هم هست، که البته چیزی نیست جز سیندرلای غربی در یک محیط ایرانی (نوروز بجای جشن شاه، تصاویر و نامهای ایرانی و ...) و نباید با ماه پیشانی اشتباه بشه. ولی جالبه بدونید نام شخصیت اصلی ستارهست و اونهم بخاطر ستاره ایست که روی گونه داره.
حداقل ۳۴۰ داستان سیندرلا از گوشه و کنار دنیا کشف شده و هنوز هستن اونایی که دارن روی سرچشمه این داستان تحقیق میکنن. در نتیجه خیلی هم عجیب نیست که نشه به راحتی به رابطه این دو داستان پی برد، ولی اون چیزی که نمیشه ازش به راحتی گذشت شباهت بسیار بسیار زیاده دو داستانه.
بهرحال اگه داستان ماه پیشانی رو هنوز نخوندین، حتما بخونید!
هرچی اشکال دستوری، املایی، تاریخی و... در این طومار دیدید به بزرگی خودتون ببخشید، بالاخره اینم یه چیزی بود مثل همین داستانهای دهن به دهن محلی!
۱۳۸۹/۰۸/۰۸
متن کامل شاهنامه (نوشتاری و صوتی)
متن زیر برام ایمیل (ببخشید، یارانامه!!) شد که لینکهایی داره به متن کامل شاهنامه هم برای خوندن و شنیدن. چون معلومه خیلی زحمت کشیدن کل متن رو
گذاشتم که بخونید.
با تشکر از سرکار خانم مفاخری و گروه مدیران
نام ايــــران رفته بــود از يـاد تا تـازي و تـرك
تركــتــازي را بــرون راندند لاشـــه از كـمين
اي مبـــارك اوستـــاد‚ اي شاعـــر والا نژاد
اي سخنهايت بســوي راستي حبلي متين
با تـــو بد كـــردند و قــدر خدمتت نشناختند
آزمـــنـــدان بــخيـــل و تاجـــداران ضـنــيــن
شاهنامه ی فردوسی ، شاهکاری است ماندگار و میراثی است گرانبها برای ایرانیان
امید آنکه ما قدرش را بشناسیم و از این گنج بزرگی که برای ما به یاد گار گذاشته است بهره ی کافی ببریم
فردوسی بزرگ خود می گوید
از آن پس نمیرم که من زنده ام / که تخم سخن من پراکنده ام
هر آنکس که دارد هش و رای و دین / پس از مرگ بر من کند آفرینشاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.جنگ کاوه و ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند.تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد.زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت های گوناگون قرار می دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.شخصیت های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.آنها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.اغلب داستانهای شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.متن شاهنامه فردوسیتمام متن شاهنامه بصورت صوتیو چند لینک مرتبط دیگر...* دانلود کتاب داستان های شاهنامه به نثر(کتاب موبایل تهیه شده با نرم افزار پرنیان)
* دانلود کتاب درباره شاهنامه ( در قالب pdf)
* دانلود کتاب نام های شاهنامه (کتاب موبایل تهیه شده با نرم افزار پرنیان)
* دانلود کتاب شاهنامه فردوسی (در قالب CHM قابل اجرا در رایانه)* دانلود کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب موبایل تهیه شده با نرم افزار پرنیان)
* دانلود شاهنامه فردوسی(کتاب موبایل ترجمه انگلیسی تهیه شده با نرم افزار mj book)
۱۳۸۹/۰۸/۰۲
وطن یعنی...
وطن یعنی وطن استان به استان
خراسان، سیستان، سمنان، لرستان
کویر لوت، کرمان، یزد، ساری
سپاهان، هگمتانه، بختیاری
طبس، بوشهر، کردستان، مریوان
دو آذربایجان، ایلام، گیلان
سنندج، فارس، خوزستان، تهران
بلوچستان و هرمزگان و زنجان
وطن یعنی دلی از عشق لبریز
گره باف ظریف فرش تبریز
وطن یعنی هنر یعنی سپاهان
حریر دستباف فرش کاشان
وطن یعنی ز هر ایل و تباری
وطن را پاسبانی، پاسداری
وطن یعنی دلیر و گرد با هم
وطن یعنی بلوچ و کرد با هم
وطن یعنی سواران و سواری
لر و کرد و یموت و بختیاری
وطن یعنی سرای ترک با پارس
وطن یعنی خلیج تا ابد فارس
علیرضا شجاع پور
۱۳۸۹/۰۷/۱۴
جشن مهرگان
فرخنده باد جشن مهرگان، جشن آغاز پاییز، جشن فریدون فرخ
راستی هیچ میدونستید گاهشمار باستانی ایران از پاییر و با جشن مهرگان شروع میشده؟ بعد از نوروز مهرگان پر اهمیت ترین جشنهای باستانی بوده و برای همین ۶ روز جشن گرفته میشده (اکثر جشنها فقط یک روز - روزی که نام آن برابر نام آن ماه بوده - برگزار میشده). با اینکه بعد از حمله مغولها این جشن کم کم فراموش شد، هنوزم دوستان زرتشتی (بخصوص در یزد و کرمان) مهرگان را جشن میگیرند...
جالبه که امسال درست روز قبل از مهرگان اونم بطور کاملا اتفاقی کلی مطلب جدید در مورد این جشن یادگرفتم.
جشن مهرگان در واقع جشن برداشت محصول بوده که از نظر زمانی هم با Thanks Giving شباهت زیادی داره.
پ.ن. داشتم فکر میکردم شاید اگه این جشنهای شکرگزاری فراموش نشده بود شاید یارانه های هدفمند و از اینجور چیزا کمتر سر ملت میومد!!
۱۳۸۹/۰۵/۲۶
دیزی بدون تخت چوبی نمیشه!
یه روز تصمیم گرفتم بشینم سریال هزاردستان ببینم. رسید به اونجا که آبگوشت میخوردن. آخ دلم آب افتاد. یاد قهوه خونه آذری افتادم. گفتم چی میشد یدونه از این تختای چوبی داشتیم اینجا. تا جایی که میدونم حتی هیچ رستورانی تو تورنتو تخت چوبی نداره. خلاصه تصمیم گرفتم یکی بسازم!
اول رفتم یکم چوب خریدم:
بعد (بدون نقشه!) شروع کردم به بریدن و پیچ کردن چوب! تا کم کم شد شبیه تخت:
البته به این سادگی هم نبود. در ضمن بابام خیلی کمک کرد. مثلا اول پایه تخت خیلی بلند بود، تا حدی که بالا رفتن روش سخت بود! بعد تصمیم گرفتیم که طول خود تخت کم بشه بهتره. ولی نهایتا یه تخت با صفا ظاهر شد!
خلاصه تخت با آبگوشت افتتاح شد! البته با موسیقی سنتی. چقدرم چسبید. بفرمایید دیزی!
(البته آبگوشت توی عکس با آبگوشتی که خوردیم یه نمه فرق داره! ولی هوا برای عکس گرفتن تاریک شده بود. بعدشم اینجا ریحون از کجا میاوردم!؟)
۱۳۸۹/۰۴/۲۸
فال حافظ برای موبایل
بخاطر کمبود فال حافظ(و کلا نرم افزار ایرانی) برای Android، و همچنین اعتیاد به فال حافظ، مجبور شدم خودم دست به کار بشم و فال حافظ برای موبایل درست کنم!!
بزودی بهتر و قشنگترش می کنم و معنی فال و دسترسی به تک تک غزلها رو اضافه می کنم. ولی فعلا کار رو راه میندازه!
فعلا برای استفاده به ارتباط با اینترنت احتیاج دارید. در ضمن این سایت بیشتر برای صفحه های لمسی (Android, iPhone,...) طراحی شده.
جدید: لیست تمام غزلها اضافه شد!
درضمن اگه منبع آزادی میشناسین که غزلهای حافظ رو با معنی داشته باشه برام بفرستین تا معنی هم اضافه کنم.
فال حافظ برای موبایل: http://hafez.hoomanb.com
۱۳۸۹/۰۱/۱۶
ضرب المثل های شتری
* «شتر اگر مرده هم باشد پوستش بار خره.»
* «شتر بزرگه زحمتش هم بزرگه.»
* «شتر پیر شد و شاشیدن نیاموخت.»
* «شتر خوابیدهاش هم بلندتر از خر ایستادهاست.»
* «شتر در خواب بیند پنبه دانه// گهی لف لف خورد گه دانه دانه»
* «شتر دیدی ندیدی؟»
* «شتر را چه به علاقهبندی؟»
* «شتر را گفتند: چرا شاشت از پسه؟ گفت: چهچیزم مثل همهکسه.»
* «شتر را گفتند: چرا گردنت کجه؟ گفت: کجام راسته.»
* «شتر را گفتند: چکارهای؟ گفت: علاقهبندم. گفتند: از دست و پنجه نرم و نازکت پیداست.»
* «شتر را گم کرده پی افسارش میگرده.»
* «شتر سواری دولا دولا نمیشه.»
* «شتر که نواله میخواد گردن دراز میکنه.»
* «شتر کجاش خوبه که لبش بده؟»
* «شتر مرد و حاجی خلاص.»
* «شتر با پیغام آب نمی خورد»
۱۳۸۸/۱۱/۰۲
یادواره بزرگان
یادواره بزرگان : زندگینامه صوتی برخی از بزرگان ایران
تقریبا تمام افراد شخصیتهای ادبی هستن از جمله رودکی، مللک الشعرا بهار، ایرج میرزا،...
تمام زندگینامه ها بصورت mp3 هستن و میتونید با تلفن و اینا گوش بدین.
منبع: Ottawa Persian Radio
تقریبا تمام افراد شخصیتهای ادبی هستن از جمله رودکی، مللک الشعرا بهار، ایرج میرزا،...
تمام زندگینامه ها بصورت mp3 هستن و میتونید با تلفن و اینا گوش بدین.
منبع: Ottawa Persian Radio
۱۳۸۸/۱۰/۱۵
سرود ایران
ما گل هاي خندانیم فرزندان ایرانیم
ايران پاك خود را مانند جان می دانيم
ما بايد دانا باشیم هشیار و بينا باشیم
از بهر حفظ ایران باید توانا باشیم
آباد باشي ای ایران آزاد باشي ای ایران
از ما فرزندان خود دلشاد باشي اي ايران
(از عباس یمینی شریف - کتاب دوم دبستان سال ۱۳۴۰)
ايران پاك خود را مانند جان می دانيم
ما بايد دانا باشیم هشیار و بينا باشیم
از بهر حفظ ایران باید توانا باشیم
آباد باشي ای ایران آزاد باشي ای ایران
از ما فرزندان خود دلشاد باشي اي ايران
(از عباس یمینی شریف - کتاب دوم دبستان سال ۱۳۴۰)
اشتراک در:
پستها (Atom)